پس از قیام مردم عراق، زنان و مردان لبنانی از چهار روز پیش به خیابانها آمده و علیه سوءمدیریت و فساد اقتصادی و علیه دست نشاندگان رژیم ایران در کشورشان دست به تظاهرات گسترده زدند. بسیاری از تحلیلگران آنرا لرزه بر ارکان رژیم ایران می دانند. روز جمعه تظاهرکنندگان در مرکز بیروت و نواحی اطراف آن با شعار الشعب یرید اسقاط النظام یعنی مردم خواهان سرنگونی حکومت هستند با مأموران نظامی و حکومتی درگیر شدند. به گزارش تلویزیون العربیه در جریان تظاهرات و درگیریهای روز جمعه لبنان حداقل ۲تن کشته و ۷تن مجروح شدند. فواد سینیوره نخستوزیر پیشین لبنان در مصاحبه با اسکای نیوز تأکید کرد علت بحرانی که لبنان با آن مواجه است سیطره حزبالله بر این کشور است. چنگ انداختن حزبالله بر حکومت لبنان موجب اخلال در قانون اساسی و توافقنامه طائف شده است. اقتصاد لبنان از سال ۲۰۱۱ تاکنون بهدلیل نفوذ حزبالله وابسته به رژیم آخوندهای حاکم بر ایران، در نهادهای اصلی دولت لبنان روزبهروز بدتر شده است. در میان مردم معترض لبنان، سلبرتی های این کشور از جمله نادین نسیب نجیم، بازیگر و دختر شایسته لبنان در سال 2004، در کلیپهای ویدیویی در کنار مردم دیده می شود. در یکی از صحنه های رویارویی مردم با نیروهای ویژه، مردم در پاسخ به پرتاب گاز اشک آور مامورین، بسوی آنها ترقه پرتاب می کردند.
در تظاهرات روز شنبه ۲۷مهر، تظاهرکنندگان علیه حسن نصرالله سرکرده حزبالله لبنان، شعار دادند. العربیه گزارش داد: موضوع چشمگیری که در تظاهرات مردم در لبنان به چشم میخورد، خط قرمزهایی است که جامعه شیعیان رد میکنند، از جمله حمله به دفاتر حزبالله و نمایندگان پارلمان از حزب امل با شعار «همه، همه، نصرالله هم یکی از آنهاست» چیزی که هیچگاه در صحنه لبنان سابقه نداشته است. شاید چشمگیرترین چیزی که در مناطق شیعه نشین لبنان به چشم میخورد جرأتی است که اکنون در مخالفت با سران گروههای شیعی، یعنی حسن نصرالله و نبیه بری وجود دارد. معترضان مسئولیت فقر گسترده و محرومیت را متوجه آنها میدانند. العربیه افزود: ویدئوهای منتشر شده در شبکههای اجتماعی، حمله به بسیاری از دفاتر حزبالله و جنبش «امل» صورت گرفته است. از جمله دفتر محمد رعد، رئیس گروه پارلمانی حزبالله در منطقه نبطیه در جنوب لبنان. همچنین دفتر هانی القبیسی نماینده پارلمان از گروه امل. تظاهر کنندگان همچنین با تجمع در مقابل خانه یاسین جبِر از گروه امل، با آتش زدن لاستیک و شعار علیه گروه «امل» خشم خود را از این گروهها و رهبرانشان به نمایش گذاشتند. سعد الحریری، نخستوزیر لبنان، در یک سخنرانی تلویزیون گفت: «هزینهها را کاهش دادیم و برای افزایش درآمدها کوشیدیم اما دائماً با گروههای مانعتراش مواجه میشویم... من درد لبنانیها را درک میکنم و حقشان در ابراز نظراتشان را تأیید میکنم. وی افزود: «خشم واکنش طبیعی بهعملکرد سیاسی و از کار انداختن حکومت در لبنان است و مردم به ما فرصت زیادی دادند و از ما انتظار اصلاحات و فرصتهای شغلی داشتند». از سوی دیگر مایکل پریجنت، کارشناس در مؤسسه هادسون آمریکا، در پیامی درباره قیام مردم عراق و لبنان گفت: عراقیها و لبنانیها در حال اعتراض به سلطه رژیم ایران به کشورهایشان هستند. زمان آن فرا رسیده است تا با حمایت نکردن از مؤسساتی که دلار آمریکا را برای سرکوب مردم خود از طرف رژیم ایران استفاده میکنند، از خود مردم حمایت شود. قیام مردم لبنان، علاوه بر بیروت، پایتخت این کشور، به دیگر نقاط و شهرهای بزرگ لبنان از جمله طرابلس، صیدا، صور، النبطیه، بعلبک و غزیر گسترش یافت. منطقه بقاع پایگاه سنتی حزبالله لبنان نیز صحنه اعتراض و تظاهرات مردم بوده است.
اخباری از سایت کمیسیون زنان شورای ملی مقاومت ایران؛
عاطفه رنگریز، دانشجوی کارشناسی ارشد جامعهشناسی و فعال کارگری، از روز چهارشنبه ۲۴مهر سال جاری، در اعتراض به بی عدالتی هایی که در زندان به او روا شده، دست به اعتصاب غذا زده است. عاطفه به ۱۱سال و شش ماه حبس و ۷۴ضربه شلاق محکوم شده است. وی در اولین روز از اعتصاب خود در نامه ای سرگشاده به وضعیت خود در زندان پرداخت. وی در اولین روز اعتصاب غذا خود در زندان قرچک ورامین، طی نامه سرگشاده ای نوشت: از درسهای دانشکده جنگ زندگی: هر آنچه مرا نکشد، قویترم میسازد. در تجمع روز جهانی کارگر در تاریخ یازده اردیبهشت نود و هشت بازداشت شدم و پس از ۴ روز با وجود صدور قرار کفالت ۳۰ میلیونی از آزادی من جلوگیری شد و پس از ۲۸ روز بازجویی و چندین بار انتقال از زندان قرچک به اوین با پروندهسازی کاملاً مشهود روبرو شدم با آنکه بارها و بارها در پاسخهای خود گفته بودم که فعالیتهای من کاملاً قانونی بوده و درکی از سوالات شما ندارم. در ادامه این روند ناعادلانه قرار وثیقه من به ۵۰ و ۷۰ میلیون تومان افزایش یافت و این بار نیز دادسرا از قبول قرار کفالت سرباز زد و باز خانواده به دیوارهای ناعادلانه برخورد کرد،آنها در بیرون سرگردان شدند و من نیز در داخل زندان. این سرگردانی همچنان ادامه یافت تا آن که دادگاه بدویام در تاریخ ۱۴ مرداد ماه در شعبه ۲۸ دادگاه انقلاب برگزار شد. دادگاهی که امکان دفاع و پاسخگویی به آن نبود و رنگ و بوی فرمایشی داشت. قاضی مقیسه مبلغ قرار وثیقه را به دو میلیارد تومان افزایش داد. با این وجود، خانواده با این در و آن در زدن بالاخره توانستند این وثیقه سنگین را فراهم کنند اما بار دیگر طی روندی کاملاً غیر قانونی با قبول وثیقه مخالفت شد و در نهایت حکم یازده سال و نیم زندان به وکیل من ابلاغ شد. حکمی که نه بر اساس ادله موجود در پرونده که بیشتر به اتهامات ردیف شده بازجویان بازمیگشت. این جانب بارها به روند غیرقانونی پروندهام از جمله عدم قبول وثیقه، عدم اجرای اصل تفکیک جرائم، صدور احکام ناعادلانه به طرق مختلف اعتراض کردهام و این خلاصهای است از روند غیرقانونی وضعیت من در این ۵ ماه و ۱۳ روز و سردواندن خانواده در بیرون و من در داخل زندان. بازیدادنی که گران میآید، زیرا گویی عدالتی در کار نیست و پرسش اینکه چگونه دستان من در این بند بی عدالتی میتواند خودش را آزاد کند، کماکان پابرجاست. این بندها دستان مرا به دستان بسیاری گره میزند، دستان خواهرانم که جز برای حقطلبی گره نشدهبود و شدیدترین ستمها هم نتوانسته گره آنها را باز کند، دستان دلسوزترین جانهای این سرزمین بلاخیز که برای آموزش بهتر، برای کودکیِ ربوده شده، برای حداقلهای زندگی شایسته بلند شدند و داس بیعدالتی هم نتوانسته از رویش آنها جلوگیری کند، دستان خشکیدهی زندانیانی که قربانی چرخ دندههای بیرحم انواع تبعیضها و بیعدالتیهای اجتماعی شدهاند. ازاینرو بدن خود را سلاحی میکنم در برابر این همه بیعدالتی که بر ما گذشت و میگذرد و اعتصاب غذا خود را در اعتراض به عدم پذیرش غیرقانونی وثیقهای که تاکنون پنج بار با در بسته و دیوارها روبرو شد و همچنین صدور احکام ناعادلانه و نگهداری غیرقانونی در زندان قرچک اعلام میکنم. نیک آگاهم که جان من برای آنان که به بازیاش گرفتهاند ارزش محافظت ندارد، و این رنج را برای شکستن این دیوار سکوت که قتل خاموش جامعه مدنی و صدای حق طلبی ما است، تحمل میکنم.از این رو، نوشتهام را با دو کلمه تمام میکنم که پژواک آن در سرتاسر تاریخ ما فرودستان پیچیده است: «یا مرگ یا آزادی»
عاطفه رنگریز/ زندان قرچک/ ۲۴ مهر ۹۸
******
دادگاه استان تهران شش خواننده زن را به اتهام فعالیت غیر مجاز در امور سمعی و بصری و مشارکت در ساخت آثار موسیقی و تصاویر و انتشار آن از طریق شبکه های ماهواره ای ضد نظام، هر کدام به یک سال حبس محکوم کرد. در اردیبهشت ۹۸، یک زن خواننده به دلیل تک خوانی در یک تور گردشگری در ابیانه مورد پیگرد قانونی قرار گرفت. (خبرگزاری حکومتی فرارو- ۳۱ اردیبهشت ۱۳۹۸) از سوی دیگر متین ستوده، بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون توسط دادسرای ارشاد تهران روز چهارشنبه ۲۴مهر، احضار شد. دلیل احضار متین ستوده پوشش وی در مراسم اکران یک فیلم است. فرمانده نیروی انتظامی، حسین اشتری در رابطه با ایجاد فضای سرکوب هر چه بیشتر بر روی زنان به بهانه بدحجابی و پوشش نامناسب گفت، انتشار تصاویر با پوششهای مغایر با معیارهای اسلامی هنجار شکنی است. برای ما فرقی ندارد چه کسی هنجار شکنی کند، با همه اعم از هنرمند و بازیگر و سلبریتی برخورد می شود. (خبرگزاری حکومتی رکنا- ۱۴ مرداد ۱۳۹۸)
******
دیوان عالی رژیم حکم شلاق و تبعید سلمان خدادادی به اتهام تجاوز به زهرا نویدپور را تأیید نکرد. به دنبال شکایت زهرا نویدپور، شعبه دادگاه کیفری استان تهران سلمان خدادادی را به اتهام زنای بدون عنف مجرم شناخت و به ۹۹ ضربه شلاق و دو سال تبعید و محرومیت از مناصب انتخابی و انتصابی محکوم کرد. رأی دادگاه مورد اعتراض خدادادی قرار گرفت و پرونده وی به شعبه ۴۷ دیوان عالی رفت. دیوان عالی رژیم تعرض را رد کرد و به بهانه پرونده پزشکی متهم که دچار بیماری قند خون است و انسولین تزریق می کند، اعتراض این فرد را وارد دانسته و رأی صادر شده را مورد تأیید قرار نداد. پرونده یک بار دیگر به دادگاه کیفری استان تهران برگشت تا مجدداً رسیدگی شود. (سایت حکومتی فرارو- ۲۳ مهر ۱۳۹۸) زهرا نوید پور، ۲۸ ساله، اهل ملکان در استان آذربایجان شرقی، بعد از مرگ پدرش به دنبال شغلی بود. سلمان خدادادی، نماینده شهرستان ملکان، به بهانه دادن کار او را به دفتر خود در تهران کشاند و مورد تجاوز قرار داد. زهرا نویدپور با در دست داشتن فایل صوتی و مدارک مشخص از تهدیدها اقدام به شکایت علیه سلمان خدادادی کرد ولی به دلیل زد و بندهای او شکایتش پیش نمی رفت و قاضی قصد محکوم کردن او را داشت. در یک درگیری لفظی در مجلس، خدادادی، زهرا نویدپور را تهدید کرده بود: «دستور میدهم خودت و خانواده ات را سر به نیست کنند و شبانه بکشند.» او در نامه ای به قاضی پرونده اش نوشته بود که امنیت جانی ندارد، همچنین با دستخط خود نوشته بود تقاضای امنیت دارد. سرانجام، شب ۱۶ دیماه ۹۷، جسد زهرا نویدپور در خانه مادرش پیدا شد. اینطور به نظر می رسید که او خودکشی کرده باشد و قرار بود پزشکی قانونی در رابطه با علت این مرگ مشکوک کالبدشکافی انجام بدهد، ولی نیروهای امنیتی جسد زهرا را شبانه ربوده و قبل از کالبدشکافی در یک روستا دفن کردند.
چند خبر اعتراضی؛
- روز یکشنبه 28 مهر، کارگران اعتصابی کارخانه آذرآب اراک با مسدود کردن ریل راهآهن شمال به جنوب، کارگران نیشکر در 28مین روز اعتصاب خود در حمایت از همکاران اخراجی خود و عدم امنیت شغلی و خواست لغو خصوصیسازی، کارگران اعتصابی شهرداری کوت عبدالله در شهرستان کارون در اهواز برای دستیابی به مطالباتشان مقابل ساختمان شهرداری رژیم
- روز شنبه 27 مهر، جمعی از مردم بهبهان در اعتراض به بیکاری و استخدام نیروهای غیربومی در پالایشگاه بید بلند ۲ خلیجفارس، در مقابل محل نماز جمعه با حمل پلاکاردهایی چون، «زندان را میپذیریم ذلت نمیپذیریم، ما تشویش کننده اذهان عمومی و نشر اکاذیب نیستیم فقط حقمان را میخواهیم و کیست ما را یاری کند».
- روز جمعه ۲۶مهرماه، مردم چنارمحمودی، با آتش زدن خانه بهیاری که با سرنگ آلوده باعث شد ۳۰۰تن از مردم به ویروس اچ آی وی مبتلا شوند،
- و دانشجویان داشنگاه تهران، با بایکوت سخنرانی حسن روحانی که برای صندلیهای خالی دانشجویان برای هیات همراه خود، حرف میزد، با شعارهایی همچون، دانشگاه پولی شد، دانشجو زندانی شد، تجمعات اعتراضی برپا کردند.
******
بر اثر ریزش معدن سامان کاوش در طبس تعدادی از معدنچیان جان سپردند. پیکر بیجان دوتن از کارگران معدن تا عصر پنجشنبه از زیر آوار بیرون کشیده شده بود. در همین رابطه خانم مریم رجوی رئیس جمهور برگزیده شورای ملی مقاومت برای دوران گذار، با معدنچیان طبس ابراز همدردی کرد و در حساب توییتر خود نوشت: این ارمغان حاكمیت ننگین آخوندهاست كه اموال مردم ایران را چپاول میكند یا در پروژههای ضدملی اتمی و جنگافروزی خارجی هدر میدهد.
اخبار زندان؛
وضعیت جسمی زندانی سیاسی محمد نظری بهدنبال ممانعت مسئولین زندان ارومیه از معالجه وی در بیمارستان وخیم شده است. به گفته یکی از نزدیکان وی «در نتیجه اعتصابغذای ۹۹روزه محمد نظری، تومور مشکوک در معدهاش دیده شده اما تاکنون مسئولان زندان ارومیه اجازه معالجه را به وی ندادهاند». این در حالی است که به گفته وکیل وی حال این زندانی سیاسی وخیم میباشد. محمد نظری از 9 خرداد ۷۳ تاکنون به مدت بیش از ۲۵سال در زندان بهسر میبرد. وی در تابستان سال ۹۶ در اعتراض به شرایط غیرانسانی زندان به مدت ۹۹روز در اعتصاب غذا بود.
******
زندانیان سیاسی مهدی فراحی شاندیز و رضا ریاضت، پس از اعلام اعتصاب غذا به سلول انفرادی منتقل شدند. این زندانیان از روز ۲۵مهر ۹۸، در اعتراض به شرایط اسفناک زندان مرکزی کرج اعتصاب غذا کردهاند و روز ۲۶مهر به سلولهای انفرادی منتقل شدند. بنا به خبر سایت سازمان مجاهدین خلق زندانیان این زندان که تعداد آنها در یک سالن به بیش از 200 نفر می رسد، از داشتن تخت و اتاق، نان به اندازه کافی و با قیمت مناسب، بهداشت و امکانات شستشو و امور بهداشتی، محروم بوده و علاوه بر اینها، وجود حشراتی مانند ساس، شپش و سوسک در سالنها بیداد می کند. زندانیان بیمار روحی-روانی نیز در سالنها رها شده و وسط کریدور زندگی می کنند. زندانی سیاسی مهدی فراحی شاندیز، فارغالتحصیل رشته مهندسی برق و دبیر دبیرستانهای تهران است. او در سال ۹۰بازداشت و به اتهام توهین به خامنهای و اخلال در نظام به 3 سال زندان محکوم شد. اما حکم او در زندان پس از پروندهسازیهای متعدد به ۱۲سال زندان افزایش یافت. محمد ریاضت، راننده اتوبوس شرکت واحد کرج در مرداد ۹۷ در تظاهرات سراسری بازداشت و به اتهام تبلیغ علیه نظام و توهین به خامنهای به ۲سال زندان محکوم شد.